رد برهان نظم مرحله سوم

مرحله سوم

مبحثی بسیار پیچیده. زیرا که در مورد تعامل تمامی عوامل محیطی بر یکدیگر است

بگزارید بسیار ساده توضیح دهم و با کوچک دیدن:

جنگلی را فرض کنید، این جنگل تقریبا همیشه پایدار است. و تمامی عامل مخرب جنگل به مرور زمان در تعادل با قدرت متعادلسازی طبیعت حفظ شده اند.

تعادلی ایحاد شده در طی ملیونها سال. حتی آتش سوزی نیز بر این جنگل یک رویداد طبیعی برای نوسازی است و جنگل این قابلیت را دارد تا در عرض فقط 20 سال بار دیگر محیط را به تعادل برگرداند.

اما این تعادل که در طی ملیونها سال ایجاد شده با برآیند تمام عوامل محیطی تعادل دارد. و یا به گفته ای علمی تر جامعه پیشرفته یا climax است.

این نوع جامعه ، جلمعه ای است که لازمه آن متعادل بودن انرژی است.میتوانید جنگل را بررسی کنید که کاملا خود مختار است و هیچ نیازی به انرژی ورودی اضافی ندارد و صد البته میزان خروجی انرژی از آن هم زیاد نیست و در حد لازم انرژی ذیره میشود.

———————————————————————-

این یک نمونه بسیار ساده و تک متغیره بود تقریبا.

ولی

ولی همیشه در نظر داشته باشید حیوانات . انسانها نیز در اثر متقابل  همین تعادل ها بوجود آمده است.  ولی توانسته با هوش خود بر این قدرت متعادل سازی به طور موقت برتری حاصل کند.

آِیا این برتری دائمیست؟

به احتمال زیاد تا 70 سال دیگه بار دیگه تعادل برقرار میشه چرا که:

تولیدات غذا رو به افول است، بیماری ها مقاوم به آنتی بیوتیک بیشتر شده، تا 2050 4 ملیارد نفر کمبود آب خواهند داشت و…. هزاران عامل متعادل ساز دارن به انسان فشار میارن.

نمونه اش خیانتی است که اسلام بر ایران کرد و جمعیتی را که از دوران شاه کنترل میشد رها کردند که فاجعه بیکاری و …. هم اکنون بر ما پوشیده نیست چرا که طبیعت ما تحمل این جمعیت را ندارد ورود علم هم بسیار کند است که نتیجه …

حتی در اروپا با پیشرفتگی بالایشان جمعیت رو به افول است. که امریست در ایجاد تعادل

رد برهان نظم مرحله 2

مرحله 2

سیستم بسته

سیستم یسته ای را در نظر بگیرید که بسیار بزرگ باشد.

آیا رویدادهای سیستم با بسته در نظر گرفتن آن متوقف میشود؟ یعنی آیا این سیستم هیچ پویشی نخواهد داشت؟

حال یک سیستم بسیار کوچک در نظر بگیرید؟ آیا بدون پویش است؟هنوز نیز در حال تکاپو است ولی محدودیت آن به خود اتم است و حرکات ذره ای.

با این توصیفات مشخص میشود که یک سیستم هر قدر بزرگتر باشد دارای چرخه های بسیار بزرگتر است. که همیشه تکرار میشود . و هیچ گاه نیز تحت تاثیر علت نیست بلکه همیشه عوامل باید بر آن تاثیر بگدارد تا چرخه مقداری تغییر کند. عواملی که باید توان بافری را تغییر دهد.

در نظر بگیرید که این سیتم بسته است یعنی کلیه عوامل در خودش خلاصه میشود. مثلا منظومه شمسی بدون در نظر گرفتن دیگر منظومه ها. آیا اگر خدا نبود تمامی چرخه ها متوقف میشد؟ یا اینکه با بسته در نظر گرفتن به این نتیجه میرسید که نیازی به عامل خارجی برای پویش وجود ندارد؟

 

فقط با فرض کوچک در نظر گرفتن سیستم است که نیاز به یک عامل خارجی برای تکاپویی سیستم نیاز است. مثلا برای یک ظرف کوچک بدون منبع انرژی درونی تنها عامل حرکت جریانی و چرخه ای و هدفدار هوا، انرژی  بیرونی است. که اگر وجودنداشته باشد جریان همرفتی ظرف در بسته از بین خواهد رفت و فقط جریان کنوکسیونی خواهد داشت.

ولی اگر در این سیستم کوچک یک چراغ وارد کنید این جریان هدافدار ایجاد میشود.

چیزی که میخواهم بگویم این است:

وجود خالق به اندازه سیستم بستگی دارد و هر چقدر بزرگتر باشد به طور خودکار نظم چرخه ای پیدا میکند.

حال من این را میگویم برای در نظر گرفتن خالق باید دیدتان بسته باشد در حد مغز خودتان و همیشه نیازمند عامل بیرونی ببینید (ولی عوامل نمیبینید!)

 

 

متدینین یگویند که این نظم ناشی از خداست.

ولی چرا؟ چرا خدایان نباشد؟  حال چرا خدایان عوامل نداشته باشند؟ چرا عوامل که منجر به معلولها میشوند خود عوامل بسیاری نداشته باشند؟

اگر بگویید خدا بی علت است ما نیز میگوییم هستی بی علت استو فقط عوامل بصورت شبکه های عصبی بر یکدیگر اثر کرده و نظم برقرار میشود

 

 

=======>مبحث بعدی قضیه سازنده ساعت و نیاز به سازنده <======

 

رد برهان نظم مرحله اول

ساعت 2:53 دقیقه صبح! ولی باید 1 ساعت بیدار بمانم! بدین سان مینویسیم :

مرحله اول

از شما میپرسم علت درست است یا عوامل ؟

نمیخواهم مااند مسلمانان  با یک تمثیل حرفم را به شما تحمیل کنم و فقط در انتها مثال می آورم . پس خودتان یک رویدادی را در نظر بگیرید. یک رویدادی که در آن علم بالاتری داشته باشید.

حال بروید از یک آخوند نزدیک و دم دستتون در مورد علتش سوال کنین. آیا در جواب سعی در خدایی جلوه دادن آن را نداتشتند؟

ولی شما که علم بالایی در آن دارید دلیل آن  رویداد را بگویید. آِیا دلیلتان به الهیات بر میگردد؟ آیا جواب درست به عوامل ختم میشود یا علت؟

برای مثال من توارث را در نظر میگیرم. در قدیم الهیون میگفتند که …. (خودتان بگویید) بله میگفتند، که انسان از آب جهنده کمر مرد رشد میکند! و وجود انسان از دمیده شدن روح خداوند است و…..

حال علمی بررسی کنیم:

آب جهنده مرد کمتر از 50 درصد در وجود انسان نقش دارد. روح و وجود انسان از خدا است؟ خیر بلکه نتیجه بیان هزاران ژن است که شامل تمامی عادات انسان است. حتی بد خلقی، اعتیاد و …. همگی تحت تاثیر ژن اند!

یعنی علت ندارد بلکه عوامل دارد وجودی انسان.

آیا به این نتیجه نرسیده اید که  هیچ وقت علت وجود ندارد بلکه عوامل اند که پدیده ها را شکل میدهند؟

در واقع الهی دیدن نحوه احمقانه تر نگاه کردن به رویداد ها است. آیا این طور نیست؟

مثالهای دیگر:

* در قدیم باران را از رحمات خدا میدانستند و به همین علت نماز باران و…. داشتند.

ولی حال چه؟ باران نتیجه هسته های بارانی و بخار آب و تبخیر و حرارت و انبساط و انقباض و ….. است. به نظر شما نماز آنها تاثیری بر این رویداد ها دارد؟ پس چرا تمامی ممالک اسلامی بیابانی اند؟ اروپا که بی دین ترین قاره است خشکی ندارد.

* یا مثلا رسیدن روزی را از برکات الله میپندارند که برای همگان روزی رسان است الله.

آیا اینطور است؟

اگر بله : پس خداوند تبعیض دارد. چرا روزی را برای کشورهای آفریقایی و فقیر نمیرساند؟

حال اگر واقع بینانه تر نگاه کنید میبینید :

روزی تحت تاثیر خدا نیست بلکه خدایان است و این خدایان شامل : باران ، خاک، فرهنگ، علم و….است.

* یا مثالی دیگر : اسلام  احکام اعدام ، قطع ید، سنگسار و… را به آسانی اجرا میکند. چرا؟ زیرا ساده ترین راه است تعریف خلاف کرده با عدم مطابقت با آیین الهی

ولی با بررسی دقیقتر چه به فکرتان میرسد؟

بله فردی که در اسلام قطع ید میشود هزاران عاول بر دزدی وی تاثیر داشته است. فردی که به سبب خشونت اعدام میشود ممکن است هزاران ناهنجاری ژنتیکی داشته باشد که هنوز حتی کشف نشده باشند، فردی که سنگسار میشود ممکن است دهها عامل ژنتیکی نا مکشوف باعث تحریک وی شده باشد . مثلا بیماری هورمونی ناشناخته و….

با این تعریف ممکن است گفته شود هر کس مسئول عمل خود است. که برای این جواب در مراحل بعدی رد برهان نظم خواهم نوشت. فقط بلاگ را ادامه دهید.

* و تمامی تفکرات دینی دیگر …

حال همین روند را بسیار بزرگتر کنید باز خواهید فهمید که باز هم علت وجود ندارد بلکه عوامل وجود دارد در رویدادها. حال بسیار  بسیار بزرگتر فکر کنید تا اندازه ای که دیگر علمی در آن نداشته باشید. آیا در اینجا علت در نظر نمیگیرید؟ طبیعیست زیرا که علمی در آن ندارید آن را ساده در نظر میگیرید. در حالی که همین علتها را از متخصصان برتر از خودتان سوال کنید ، انها همچنان عوامل را به شما خواهند گفت. آیا انیطور نیست؟

با همین ها دو باب مهم از برهان های نظم رد میشود. برهان فاعلی (علت داربودن) و  صوری

با همین ضمینه فعلی که عدم وجود علم باعث ساده انگاری میشود میتوان به گفته انیشتین، استیون هاوکینز و…. رسید که میگفتند خدای شخص وار وجود ندارد.

فکر میکنید فرق آنها با یک آخوند مکتبی چیست؟ آنها ساده نمی اندیشند. ولی ادیان ساده انگارند. به همین دلیل است که میزان IQ در بی دینان بالاتر از متعصبان دینیست.

گفته هایم را با ضمینه علمی خودتان انجام دهید. از رهبر دینی بپرسید سپس خودتان جواب دهید و عوامل را پیدا کنید، و سپس از شخصی بر تر از خودتان سوال کنید.

======> پایان مرحله اول <======

در مرحله دوم صحبت در مورد سیستم بسته است . یک سیستم بسیار بزرگ و بسته

نقد برهان نظم 1

http://www.hawzah.net/per/A/do.asp?a=ABCB1.HTM

از استاد مطهری

برای آشنایی با رئوس مطالب بد نیست به لینک بالا نظری بیفکنید.

پیش نویس و متن اولیه کامل شد. به زودی از نوعی دیگر براهین نظم را مطالعه کنید …

 

 

ماریه قبطی

سوره تحریم آیه 1

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.

ای پيامبر ، چرا چيزی را که خدا بر تو، حلال کرده است ، به خاطر خشنود ساختن زنانت بر خود حرام می کنی؟ و خدا آمرزنده و مهربان است.

به نظر شما چه معنایی دارد؟ برای چه چنین آیه ای برای هدایت بشر باید نازل گردد؟

حتی یک آدم ساده لوح نیز باید با خواندن این داستان به عدم وجود الله صحح گذارد.

 

این نسخه pdf که میتوانید دانلود کنید

دیه‌ ی کنیز و برده در اسلام

http://iran000.blogspot.com/2010/09/blog-post_15.html


از دید اسلام، مسلمین می‌توانند انسانهائی که در جنگ به اسارت گرفته شده باشند را بعنوان برده و کنیز نزد خود نگه داشت، مولای او هرگاه که بخواهد می‌تواند با چنین زنان (حتی شوهردار)و دخترانی بدون رضایت آنها نزدیکی جنسی نماید. گرچه در حال حاضر پذیرش و قبول آن برای همه‌ی ما سخت است، ولی این موضوع جزئی است از اسلام؛ این دین برای پیروان خویش در برخورد با آنها راهکارهائی را نیز تعیین نموده است، اگر در حال حاضر مسلمانان نمی‌توانند اقدام به کنیز گرفتن از زنان غیر مسلمان نمایند، تنها و تنها دلیلش عدم قدرت داشتن آنان می‌باشد، اسلام سالیان درازی است که از رأس هرم قدرت در جهان فاصله گرفته به قاعده‌ی این هرم رانده شده است، بنابراین مسلمانان هم متناسب با این ضعف، موفق نشده‌اند که بسیاری از این مجوزها را اجرا نمایند، به یقین یکی از مهمترین این مجوزها موضوع به بردگی کشیدن دیگر ملل می‌باشد، به گونه‌ای که برای افکار عمومی جهان اسلام هم پذیرش این موضوع مشکل شده است؛ اگر اسلام هم به قدرت گذشته‌ی خویش برسد و بتواند زنان و دختران ممالک مجاور را به بردگی بگیرد، وجدانهای بیدار همین ملل مسلمان هم به این دین چنین اجازه‌ای نخواهد داد و این دستور اسلام به تاریخ پیوسته است، سرنوشتی که در انتظار بسیاری دیگر از دستورات اسلام(مانند سنگسار) است.
برای بررسی دستور اسلام در مورد برده و کنیز، بهترین کتاب قرآن است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره/178) اي اکسانیکه كه ايمان آورده‏ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسي از ناحيه برادر (ديني) خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد) بايد از راه پسنديده پيروي كند (و در طرز پرداخت ديه، حال پرداخت كننده را در نظر بگيرد) و قاتل نيز به نيكي ديه را به ولي مقتول بپردازد اين تخفيف و رحمتي است از ناحيه پروردگار شما و كسي كه بعد از آن تجاوز كند عذاب دردناكي خواهد داشت.
اما قرآن وارد جزئیات این موضوع نمی‌گردد، برای بررسی جزئیات برخورد اسلام با کنیز و برده، منبعی بهتر از کتاب و نظرات شهید اول را نیافتم.
آنچه که در اینجا مسلم و واضح است این موضوع می‌باشد که برخورد اسلام با برده درست مانند برخورد این دین با سایر موجودات زنده‌ای(دامها) است که در مولا باشد؛ اگر ضربه‌ای بر بدن برده وارد که مستحق پرداخت دیه بود، این دیه بطور کامل به صاحب او پرداخت می‌گردد، اسلام حتی دیه‌ی جنینی که در شکم کنیز است را نیز به مادر کنیز پرداخت نمی‎نماید.
متن زیر ترجمه‌ی کتاب لمعه دمشقیه اثر شهید اول است، نظرات و دیدگاههای ایشان استناد قضات ایران در امر قضاوت و از منابع مرجع در مقاطع فوق لیسانس (حتی دکترا) حقوق است. در اینجا لازم به شرح اضافه ای نمی‌بینم:

اگر جنایتی بر بنده(برده) واقع شود که دیه‌ی آن برابر با بهای بنده است (مانندبریدن زبان یا بینی) مولا او می‌تواند بهای او را از جانی دریافت کند و بنده را به او تحویل دهد، و می‌تواند به آن رضایت دهد(چیزی نگیرد و بنده را نزد خود نگهدارد) (کتاب دیات)

کسی که با انگشت خود بکارت زنی را از بین ببرد، باید مهریه‌ای که در زنان همانند او متعارف است، به او بپردازد؛ و اگر آن زن کنیز باشد، باید یه دهم بهای او را (به مولای او) بپردازد.(کتاب حدود)

مرد آزاد بواسطه‌ی کشتن بنده(برده)، کشته نمی‌شود و برخی گفته‌اند: اگر قاتل به کشتند بنده‌ها عادت کرده است، برای ریشه کن کردن بی‌باکی او، کشته می‌شود.(کتاب قصاص)

اگر مولی بنده‌ی خود را بکشد، کفاره می‌دهد و تعزیر می‌شود . برخی گفته‌اند: اگر به این کار عدات کرده باشد، کشته می‌شود.(کتاب قصاص)

هرگاه(شخص آزاد، بنده یا کنیزی را بکشد و) بهای او را بعنوان خونبها بپردازد، در مورد بنده( اگر بهای او بیش از دیه‌ی مرد آزاد باشد) مقدار زاید از دیه‌ی مرد آزاد بر او واجب نیست؛ و در مورد کنیز (اگر بهای او بیش از دیه‌ی زن آزاد باشد) مقدار زاید از دیه‌ی زن ازاد بر او واجب نیست. (کتاب قصاص)

اگر جنین ذمی(والدینش ذمی باشند) دیه‌اش هشتاد درهم(سکه‌ی نقره) است. و اگر مملوک باشد، دیه‌اش یک دهم بهای مادرش است که کنیز می‌یاشد و کفاره‌ای در قتل جنین نیس(زیرا وجوب کفاره مشروط به دمیده شدن روح در جنین است) (کتاب دیات)
دیه‌ی جنینی که والدینش مسلمان باشند همین مقدار دینار(سکه‌ی طلا) است.
زمی یعنی غیر مسلمانان دارای کتاب و تحت المحایه‌ی کشور اسلامی.

(اگر مادر جنین کنیز باشد) قیمت او به هنگام جنابت حساب می‌گردد، نه هنگام سقط جنین.(کتاب دیات)

——————————————————————————————————————————

قبول کردنش سخته نه؟ ولی واقعیت است. از آخوند سر کوچتون سوال کن