15

Ye soale dg man az zist chizi saram nemishe ama tebghe nazariate darvini o …age chizi mesle cheshm ke bar hasb niaz takamol yafte aya maghz ham hamintoore va bar hasbe niaz be vuojood umadae age are chera ma adama dar toole omremun bishtar az 5% az maghzemun estefade nemikonim ??

—————-
ج
سوال خوبیه. پس جوابش رو بخون
ولی
حیف که هنوز کسی ساختار بیوشیمیاییه تفکر و و دخیره اطلاعات رو هنوز نمیدونه. یا کامل نمیدونه. پس فعلا قضاوت 5 درصد گویی فکر کنمم غلط باشه

ولی :
چشم از یک سلول آغاز شد. یعنی فقط یک سلول که چند تا رنگدانه داشت و فقط جهت نور رو تشخیص میداد.
بعدها تو یه جونور چند تا شد و تونست جهت و شدت رو تشخیص بده (اگه لازمه میتونم اسم موجودات با این قابلیتهای ابتدایی رو پیدا کنم و بنویسم ولی الان اسما یادم نیست)
بعدها توست سایه در اطراف رو برای فرار از حرارت خورشید پیدا کنه.
بعدها پیشرفت و پیشرفت و پیشرفت تا شبیه چشم ساده و مرکب بعضی حشرات شد.
بعدش هم که تونست تصویر سیاه و سفید رو کامل ببینه مثل خیلی از حیوانها.
بعدها هم یه جهش های اتفاقی شکل سلول بینایی تغییر میکنه و از حالت استوانه ای تبدیل میشه به مخروطی و رنگها هم دیده میشن.
باید پرسید که ما لازمه رنگها رو تشخیص بدیم؟
بر طبق برخی اطلاعات نه چندان دقیق اثبات شده موجودات بیگانه تصویر سیاه و سفید میبینن! ولی دارن زندگی میکنن.
ما هم اگه فقط سیاه و سفید میدیدم چیزی نمیشد.
یعنی چشم فراتر از حد نیاز رشد کرده.
عاملش؟
باید چشم پزشکی ها بگن ولی من به طور ابتدایی میگم که عاملش تغییر شکل از حالت استوانه به مخروط و شاید رنگدانه های جدید باشه.

جالبه بدونین دلیل اینکه شبها و در تارکی سیاه و سفید میبینیم اینه که سلولهای مخروطی توانایی تشخیصشون از بین میره برا همین فقط دو رنگ میبینیم. ولی نمیمیریم!

و اما در مورد مغز . آیا لازمه رشدش حتما استفاده است؟
اگه روند چشم رو دنبال کنیم میگم نه.
—————————
اما در مورد 5 درصد.
من بااینکه آشنایی ندارم با ساختار مغز (کسی زیاد ازش نمیدونه) مطمئنم که این ارقام اشتباهه.
مغز چند قسمت داره. هر کدوم وظایف خودش.
مثلا : مخچه حفظ تعادل (یه عده چشم هاشون رو ببندن میفتن پایین). یعنی چندین درصد از مغز داره کارش رو انجام میده.
هیپوتالاموس مغز وظایف تنظیم هورمونی. که داره دقیقا کارش رو انجام میده (شاید کنترل پیری از همین جا باشه)
قسمت گیجگاه تو فکر کنم شنواییه و داره به طور کامل کارش رو انجام میده مگر اینکه کر باشی و این بخش تحلیل بره و بخش های دیگه جاش رشد کنن (نشنیدین کر ها و یا کورها حس های دیگشون به طور عجیبی قوی میشه؟)
یه قسمت بینایی که تمام اجسام که دیده میشه رو تو خودش نگه میداره تا بعدا راحت تشخیص بده.
قسمت لامسه.
قسمت تعادل
قسمت چشایی
قسمت هماهنگی بین اعضا.
قسمت ارتباط دو نیمکره.
قسمت خاطرات
و …
——
ولی اگه منظورت فقط قست تفکراته که 5 درصد استفاده میشه اینطوری شاید گفته ات رو باور کنم.
حالا قسمت تفکرات چند درصده مغزه؟
بیشتر از 15 درصده؟

لازم به گفتنه که مغز همیشه به رشدش ادامه میده. منظور تکامل ساختاریشه. در تمامی سنین. (مثال کورها و کرها)
حالا چون انسان نیاز داره که پیوسته محیط رو تحلیل کنه مغز هم نسبت به استفادش در اون بخش بیشتر رشد میکنه.
در واقع میشه گفت رشد پویای مغز به جای رشد پایای مغزی عامل اون 5 درصدی که گفتی میشه.
نه نیاز به آن.
رشد پویای مغزی هم که که فعلا دلایل بیوشیمیایی کشف نشده فکر کنم.

جالبه بدونین که بسیاری از کارهامون در مغز به صورت ژنتیکی ثبت شده.
که میشه همان فرضیه مم ریچارد داوکینز (فکر کنم اکتای قبلا ویدیو گذاشته بود)
مثلا وقتی فکر میکنین سرتون رو نمیخارونین؟
سرتون آثار زخم ناخن نیست بعد از کنکور؟
یا وقتی استرس دارین دستتون رو رو پیشانیتون نمیزارین؟
اینا همه دستورات مغزن دیگه . دستت که یرخود حرکت نمیکنه.
از این حرکات و تفکرات ثبت شده مغزی زیاده. نیاز به خدا یکیشونه!
از قبرستان نمیترسی؟
عاملش اینه که تو دوران اولیه برای فرار از حیوانات رو درختا میرفتیم و از زمین میترسیدیم .!
این جور تفکرات ممی زیادی ممکنه باشه. خخیییییییییییییییییلی زیاد ولی چون استفاده نمیکنیم احتمال داره یه حجم اضافی رو به ما وارد کنه. حجمی که ممکنه ما رو به اشتباه بندازه و ارقام اشتباهی بکیم.

—–
لازمه بگم که میم هنوز یک فرضیه است که شواهدی براش وجود داره.

شاید براتون جالب باشه یه رویداد علمی رو بگم.:
حدود 5 تا 3 سال پیش دولت آمریکا پول کلانی به 20 یا 30 نفر داد تا مدرک دکترای دومشون رو بگیرن!
نصف مغزشناسا که برن مدرک کامپیوتری بگیرن (باور کنین رشتش یادم نمیاد) و بالعکس.
تا بتونن در مورد مغز و نحوه دخیره اطلاعات و دسته بندی شاید بتونن پیشرفتی کنن

بسه دیگه زیاد نوشتم
به کل:
انتخاب داروینی از جهش ایجاد شده. و هر از گاهی دورگگیری و تغییرات در سطح کروموزومی.
این تغییرات دقیقا چیزی که موجود لازم داره رو ایجاد نمیکنه.
ممکنه فراتر بره. ممکنه در حد نیاز باشه و یا ممکنه اتفاقا فراتر از حد نیاز باشه.
مثل رنگی دیدن ما. مغز بزرگتر از مورد استفاده (در زمان حاضر)

هر انسان حدود 2 متر دی ان ای در هر سلول خودش داره !
شامل تعداد بسیار زیادی ژن.
که ممکنه برخی از این ژن ها مضر باشن برای بدن!
این دومتر دی ان ای در 46 قسمت نامساوی تقسیم شده اند.
و این را نیز بدانید که ممکنه تعدادی از این قسمت ها از حیوانات دیگه آمده باشه (هم اکنون هیبریدهای انسان و موش تولید میشود که مصارف شناسایی ژنی و کروموزومی داره)
——
با تکمیل پروژه ژنوم انسان به مرور پروژه های مشابه برای دیگر موجودات هم آغاز میشه که در اینصورت ممکنه هیبریدی که انسان از آن سرچشمه گرفته مشخص بشه ولی با توجه به انقراضها و قدمت شناساییش کار خیلی سختیه.
——
گندم را فرض کنید. همان گیاهی که پایه غذایی بشر را تشکیل میدهد. به دلیل تحقیقات شدیدی که روی آن انجام شده است مشخص شده است که گندم یک گیاه معمولی نیست.
در واقع تا چند هزار سال قبل گندم وجود نداشته ولی در اثر 2مرحله التقاط گیاهی متفاوت (میتونم اسم علمی و منبع را برایتان بیاورم) ایجاد شده و در واقع یک گیاه دورگ گیری شده طبیعی است.
——
البته تو حیوانا این اتفاق کمتر میفته ولی این مربوط به طمان حاضر است نه صد ها هزار سال قبل.
برای مثال هیبرید الاغ و اسب میشود حیوان جدیدی به نام قاطر و …

اینایی که گفتم یه زمینه ابتدایی برای تغییرات کروموزومی و دورگگیری و مونو هیبریدیه که اختصارا گفتم.
با جهش هم که همه آشنایی دارن.

تغییرات رانشی هم داریم که حالا زیاد لازم نیست احتمالش کمتره را انسان

یه مثال دیگه:
من اگه خدا بودم و قرار بود انسانی خلق کنم حتما قابلیت تجزیه سلولز رو به انسان میدادم. چرا؟
انسان نیاز به غذا داره (نیاز هست ولی قابلیت نیست) و جمعیت زیادی داره ولی از مهمترین منبع انرژی زمین نمیتونه استفاده کنه.
سلولز بشتر قند موجود در زمین است که در انسان بصورت مدفوع دفع میشه. به همین راحتی بشر همیشه کمبود غذا داره!

تکامل مساوی نیست با نیاز بلکه برتریت است

بیان دیدگاه