دیه‌ ی کنیز و برده در اسلام

http://iran000.blogspot.com/2010/09/blog-post_15.html


از دید اسلام، مسلمین می‌توانند انسانهائی که در جنگ به اسارت گرفته شده باشند را بعنوان برده و کنیز نزد خود نگه داشت، مولای او هرگاه که بخواهد می‌تواند با چنین زنان (حتی شوهردار)و دخترانی بدون رضایت آنها نزدیکی جنسی نماید. گرچه در حال حاضر پذیرش و قبول آن برای همه‌ی ما سخت است، ولی این موضوع جزئی است از اسلام؛ این دین برای پیروان خویش در برخورد با آنها راهکارهائی را نیز تعیین نموده است، اگر در حال حاضر مسلمانان نمی‌توانند اقدام به کنیز گرفتن از زنان غیر مسلمان نمایند، تنها و تنها دلیلش عدم قدرت داشتن آنان می‌باشد، اسلام سالیان درازی است که از رأس هرم قدرت در جهان فاصله گرفته به قاعده‌ی این هرم رانده شده است، بنابراین مسلمانان هم متناسب با این ضعف، موفق نشده‌اند که بسیاری از این مجوزها را اجرا نمایند، به یقین یکی از مهمترین این مجوزها موضوع به بردگی کشیدن دیگر ملل می‌باشد، به گونه‌ای که برای افکار عمومی جهان اسلام هم پذیرش این موضوع مشکل شده است؛ اگر اسلام هم به قدرت گذشته‌ی خویش برسد و بتواند زنان و دختران ممالک مجاور را به بردگی بگیرد، وجدانهای بیدار همین ملل مسلمان هم به این دین چنین اجازه‌ای نخواهد داد و این دستور اسلام به تاریخ پیوسته است، سرنوشتی که در انتظار بسیاری دیگر از دستورات اسلام(مانند سنگسار) است.
برای بررسی دستور اسلام در مورد برده و کنیز، بهترین کتاب قرآن است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره/178) اي اکسانیکه كه ايمان آورده‏ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسي از ناحيه برادر (ديني) خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد) بايد از راه پسنديده پيروي كند (و در طرز پرداخت ديه، حال پرداخت كننده را در نظر بگيرد) و قاتل نيز به نيكي ديه را به ولي مقتول بپردازد اين تخفيف و رحمتي است از ناحيه پروردگار شما و كسي كه بعد از آن تجاوز كند عذاب دردناكي خواهد داشت.
اما قرآن وارد جزئیات این موضوع نمی‌گردد، برای بررسی جزئیات برخورد اسلام با کنیز و برده، منبعی بهتر از کتاب و نظرات شهید اول را نیافتم.
آنچه که در اینجا مسلم و واضح است این موضوع می‌باشد که برخورد اسلام با برده درست مانند برخورد این دین با سایر موجودات زنده‌ای(دامها) است که در مولا باشد؛ اگر ضربه‌ای بر بدن برده وارد که مستحق پرداخت دیه بود، این دیه بطور کامل به صاحب او پرداخت می‌گردد، اسلام حتی دیه‌ی جنینی که در شکم کنیز است را نیز به مادر کنیز پرداخت نمی‎نماید.
متن زیر ترجمه‌ی کتاب لمعه دمشقیه اثر شهید اول است، نظرات و دیدگاههای ایشان استناد قضات ایران در امر قضاوت و از منابع مرجع در مقاطع فوق لیسانس (حتی دکترا) حقوق است. در اینجا لازم به شرح اضافه ای نمی‌بینم:

اگر جنایتی بر بنده(برده) واقع شود که دیه‌ی آن برابر با بهای بنده است (مانندبریدن زبان یا بینی) مولا او می‌تواند بهای او را از جانی دریافت کند و بنده را به او تحویل دهد، و می‌تواند به آن رضایت دهد(چیزی نگیرد و بنده را نزد خود نگهدارد) (کتاب دیات)

کسی که با انگشت خود بکارت زنی را از بین ببرد، باید مهریه‌ای که در زنان همانند او متعارف است، به او بپردازد؛ و اگر آن زن کنیز باشد، باید یه دهم بهای او را (به مولای او) بپردازد.(کتاب حدود)

مرد آزاد بواسطه‌ی کشتن بنده(برده)، کشته نمی‌شود و برخی گفته‌اند: اگر قاتل به کشتند بنده‌ها عادت کرده است، برای ریشه کن کردن بی‌باکی او، کشته می‌شود.(کتاب قصاص)

اگر مولی بنده‌ی خود را بکشد، کفاره می‌دهد و تعزیر می‌شود . برخی گفته‌اند: اگر به این کار عدات کرده باشد، کشته می‌شود.(کتاب قصاص)

هرگاه(شخص آزاد، بنده یا کنیزی را بکشد و) بهای او را بعنوان خونبها بپردازد، در مورد بنده( اگر بهای او بیش از دیه‌ی مرد آزاد باشد) مقدار زاید از دیه‌ی مرد آزاد بر او واجب نیست؛ و در مورد کنیز (اگر بهای او بیش از دیه‌ی زن آزاد باشد) مقدار زاید از دیه‌ی زن ازاد بر او واجب نیست. (کتاب قصاص)

اگر جنین ذمی(والدینش ذمی باشند) دیه‌اش هشتاد درهم(سکه‌ی نقره) است. و اگر مملوک باشد، دیه‌اش یک دهم بهای مادرش است که کنیز می‌یاشد و کفاره‌ای در قتل جنین نیس(زیرا وجوب کفاره مشروط به دمیده شدن روح در جنین است) (کتاب دیات)
دیه‌ی جنینی که والدینش مسلمان باشند همین مقدار دینار(سکه‌ی طلا) است.
زمی یعنی غیر مسلمانان دارای کتاب و تحت المحایه‌ی کشور اسلامی.

(اگر مادر جنین کنیز باشد) قیمت او به هنگام جنابت حساب می‌گردد، نه هنگام سقط جنین.(کتاب دیات)

——————————————————————————————————————————

قبول کردنش سخته نه؟ ولی واقعیت است. از آخوند سر کوچتون سوال کن

درجه بندی انسان در اسلام

آیا تاکنون از خود پرسیده اید چرا اعراب مرکز فرار دختران ایرانیست؟

این نوشته به طور حتم برایتان سخت خواهد آمد ولی برایتان دلیل نیز خواهد آورد و لی نه اکنون.

http://iran000.blogspot.com/2010/09/blog-post_13.html

ازدواج کنیزان! اسلام، کنیز و برده را انسان درجه‌ی چندم به حساب می‌آورد؟

اسلام ادعا دارد از نظر این دین، همه‌ی انسانها بنده و مخلوق الله هستند؛ اما با مطالعه‌ی دستورات واضح این دین، مشخص می‌گردد که این موضوع ادعائی بیش نیست؛ یکی از تبعیضها، تفاوت بین بنده (برده)(مردی که در جنگ به اسارت گرفته شده و یا خریداری گردد) و کنیز(زنی که در جنگ به اسارت گرفته شده و یا خریداری گردد) با سایرین است، مالک او اجازه‌ی کامل بر آنها دارد. اسلام وقاحت را بدانجا می‌برد که بیان می‌نماید:

اگر بنده و کنیززن و شوهر باشند، این ازدواج بنابه اراده‌ی مالک، می‌تواند فسخ گردد و مالک آنها مالک همه چیز آنهاست؛ او می‌تواند با زن هم‌خوابگی نماید و یا به ازدواج کس دیگری در بیاورد( آنها در این زمینه از خود اراده‌ای ندارند، حتی آنها صاحب فرزندان خویش هم نیستند(مالک آنها صاحب این فرزندان است)، مگر اینکه مالک آنها این اجازه با یه آنها بدهد(که صاحب فرزند خویش باشند)؛ حتی مالک می تواند به کسی دیگری اجازه دهد که بخشهائی خاص از بدن او را ببیند، ببوسد و یا به کسی اجازه دهد که با او نزدیکی جنسی نماید!

آنچه که در زیر نوشته شده، بر گرفته از کتاب لمعه دمشقیه شهید اول است(جلد دوم ترجمه علی شیروانی)؛ وی یکی از بزرگترین(و بنا به قولی بزرگترین) فقیه شیعه است. همین کتاب از کتب مرجع در مدرک قضاوت (استناد قضات )و مقطع فوق لیسانس حقوق است، این نوشته‌ها بقدری واضح و دردناک است که من نیازی به شرح اضافه نمی‌بینم:

1- بنده و کنیز جز با اذن یا اجازه‌ی مولای خود نمی‌توانند با کسی ازدواج نمایند. و اگر زن و شوهر هر دو مملوک باشند، فرزند آنان نیز مملوک خواهد بود. اگر مولای پدر و مولای مادر هر دو اذن به ازدواج آنها داده باشند یا هیچکدام اذن نداده باشند، در هر دو صورت هر دوی آنها مالک فرزند می‌باشند. اگر یکی از آنها اذن داده باشد و دیگری اذن نداده باشد، فرزند متعلق به کسی است که اذن نداده باشد و اگر یکی از دو مولی، شرط کند که تنها او مالک فرزند باشد یا مالک بخش بیشترِ فرزند باشد، صحیح است(بر طبق آن عمل شود) و در صورتیکه یکی از زن و شوهر، آزاد باشد فرزند نیز آزاد خواهد بود. ولی اگر مولای زوج مملوک شرط کند که فرزند ایشان ملک او باشد، بنابر قولی که مشهور اما مستند آن ضعیف است، این شرط صحیح است.

2- مستحب است که وقتی مولی کنیز خود را به ازدواج بنده‌اش در می‌آورد، بخش ازمال خود را به کنیز بدهد.

3- کنیزی را که دو نفر مشترکا مالک او هستند، می‌توان با توافق دو شریک، به ازدواج بیگانه در آورد، اما ازدواج کردن او با یکی از آن دو شریک جایز نیست. و در صورتی که یکی از شرکا، کنیز را برای دیگری حلال کند ، نکاح شریک دیگر با او جایز است.

4- اگر کنیزی(پس از ازدواج با غیر) آزاد شود، می‌تواند فوری به عقد نکاح را فسخ کند، اگرچه شوهر او آزاد باشد؛ بر خلاف بنده(ای که آزاد شده است)، چه او بواسطه‌ی آزاد شده، دارای خیارِ(فسخ نکاح) نمی‌شود.

5- مولی می‌تواند آزادی کنیز خود را مهر او قرار دهد و هرکدام از آزادی و عقد نکاح را که بخواهد می‌تواند مقدم کند.

6- اگر زن و شوهر فروخته شده، خریداری شود و خریدار و فروشنده(در فسخ نکاح ) خیار دارند. و این خیار برای هر کسی که مالکیت به او منتقل شود، به هر سبب که باشد، ثابت است. و اگر زن و شوهر هر دو با هم به یک نفر فروخته شوند، او(در فسخ نکاح و ابقای آن) مخیر است و اگر هر یک از آنها به یک نفرفروخته شود، هر دو مخیر خواهند بود.

7- بنده نمی‌تواند همسر خود را، در صورتی که کنیز مولای خود او باشد، طلاق دهد، مگر به رضایت مولایش؛ اما در غیر این صورتمی‌تواند او را طلاق دهد، خواه کنیز باشد خواه آزاد و خواه مولایش اذن بدهد یا ندهد، بنا بر مشهور.

8- مولی هر زمان که بخواهد می‌تواند میان مملوکهایش جدائی افکند، چه به لفظ طلاق و چه با غیر آن.

9- کنیز به واسطه‌ی تحلیل(برای غیر مالک) حلال می‌شود؛ مانند آنکه مولی بگوید: «نزدیکی با او بر تو حرام است» یا » تو را نسبت به نزدیکی با او در حلیت قرار دادم». و در اینکه بتوان با لفظ «اباحه(اذن در انجام فعل آنگونه که فاعل خواهد بود)» کنیز را برای غیر حلال کرد، دو قول وجود دارد. و اینکه بتوان با لفظ «اباحه» کنیز را برای غیر حلال کرد، دو قول وجود دارد. به نظر می‌رسد مه این نوع حلال کردن، ملک یمین است، نه عقد نکاح. و در تحلیل باید به همان مقدار که لفظ شامل می‌شود و قرائن حالیه بر داخل بودن آن در لفظ گواهی می‌دهد، اکتفا کرد،(مثلا اگر فقط بوسیدن یا نگاه کرده را تحلیل کند، همین اندازه حلال می‌شود) فرزند چنین کنیزی آزاد است و لازم نیست پدرش بهایی برای او (به مولایش ) بپردازد.

10- نزیکی با کنیز، در حالی که در اطاق شخص دیگری هست کراهتی ندارد همچنین خوابیدن میان دو کنیز، مکروه نیست، بر خلاف خوابیدن میان ازاد.
نزدیکی با کنیز زناکار، همچون نزدیکی با زن آزاد زناکار، کراهت دارد. و نیز نزدیکی کردن به وسیله‌ی عقد با زنی که فرزند زناست، کراهت دارد.
——————————————————————————————————————————فکر میکنید محمد چطور آنقدر زن زیاد داشته؟ برای هدایت آنها ؟ این دیگه خنده داره. .ویدیویی را که ترجمه کرده ام را بهتر بخوانید