آیا تاکنون از خود پرسیده اید چرا اعراب مرکز فرار دختران ایرانیست؟
این نوشته به طور حتم برایتان سخت خواهد آمد ولی برایتان دلیل نیز خواهد آورد و لی نه اکنون.
http://iran000.blogspot.com/2010/09/blog-post_13.html
ازدواج کنیزان! اسلام، کنیز و برده را انسان درجهی چندم به حساب میآورد؟
اسلام ادعا دارد از نظر این دین، همهی انسانها بنده و مخلوق الله هستند؛ اما با مطالعهی دستورات واضح این دین، مشخص میگردد که این موضوع ادعائی بیش نیست؛ یکی از تبعیضها، تفاوت بین بنده (برده)(مردی که در جنگ به اسارت گرفته شده و یا خریداری گردد) و کنیز(زنی که در جنگ به اسارت گرفته شده و یا خریداری گردد) با سایرین است، مالک او اجازهی کامل بر آنها دارد. اسلام وقاحت را بدانجا میبرد که بیان مینماید:
اگر بنده و کنیززن و شوهر باشند، این ازدواج بنابه ارادهی مالک، میتواند فسخ گردد و مالک آنها مالک همه چیز آنهاست؛ او میتواند با زن همخوابگی نماید و یا به ازدواج کس دیگری در بیاورد( آنها در این زمینه از خود ارادهای ندارند، حتی آنها صاحب فرزندان خویش هم نیستند(مالک آنها صاحب این فرزندان است)، مگر اینکه مالک آنها این اجازه با یه آنها بدهد(که صاحب فرزند خویش باشند)؛ حتی مالک می تواند به کسی دیگری اجازه دهد که بخشهائی خاص از بدن او را ببیند، ببوسد و یا به کسی اجازه دهد که با او نزدیکی جنسی نماید!
آنچه که در زیر نوشته شده، بر گرفته از کتاب لمعه دمشقیه شهید اول است(جلد دوم ترجمه علی شیروانی)؛ وی یکی از بزرگترین(و بنا به قولی بزرگترین) فقیه شیعه است. همین کتاب از کتب مرجع در مدرک قضاوت (استناد قضات )و مقطع فوق لیسانس حقوق است، این نوشتهها بقدری واضح و دردناک است که من نیازی به شرح اضافه نمیبینم:
1- بنده و کنیز جز با اذن یا اجازهی مولای خود نمیتوانند با کسی ازدواج نمایند. و اگر زن و شوهر هر دو مملوک باشند، فرزند آنان نیز مملوک خواهد بود. اگر مولای پدر و مولای مادر هر دو اذن به ازدواج آنها داده باشند یا هیچکدام اذن نداده باشند، در هر دو صورت هر دوی آنها مالک فرزند میباشند. اگر یکی از آنها اذن داده باشد و دیگری اذن نداده باشد، فرزند متعلق به کسی است که اذن نداده باشد و اگر یکی از دو مولی، شرط کند که تنها او مالک فرزند باشد یا مالک بخش بیشترِ فرزند باشد، صحیح است(بر طبق آن عمل شود) و در صورتیکه یکی از زن و شوهر، آزاد باشد فرزند نیز آزاد خواهد بود. ولی اگر مولای زوج مملوک شرط کند که فرزند ایشان ملک او باشد، بنابر قولی که مشهور اما مستند آن ضعیف است، این شرط صحیح است.
2- مستحب است که وقتی مولی کنیز خود را به ازدواج بندهاش در میآورد، بخش ازمال خود را به کنیز بدهد.
3- کنیزی را که دو نفر مشترکا مالک او هستند، میتوان با توافق دو شریک، به ازدواج بیگانه در آورد، اما ازدواج کردن او با یکی از آن دو شریک جایز نیست. و در صورتی که یکی از شرکا، کنیز را برای دیگری حلال کند ، نکاح شریک دیگر با او جایز است.
4- اگر کنیزی(پس از ازدواج با غیر) آزاد شود، میتواند فوری به عقد نکاح را فسخ کند، اگرچه شوهر او آزاد باشد؛ بر خلاف بنده(ای که آزاد شده است)، چه او بواسطهی آزاد شده، دارای خیارِ(فسخ نکاح) نمیشود.
5- مولی میتواند آزادی کنیز خود را مهر او قرار دهد و هرکدام از آزادی و عقد نکاح را که بخواهد میتواند مقدم کند.
6- اگر زن و شوهر فروخته شده، خریداری شود و خریدار و فروشنده(در فسخ نکاح ) خیار دارند. و این خیار برای هر کسی که مالکیت به او منتقل شود، به هر سبب که باشد، ثابت است. و اگر زن و شوهر هر دو با هم به یک نفر فروخته شوند، او(در فسخ نکاح و ابقای آن) مخیر است و اگر هر یک از آنها به یک نفرفروخته شود، هر دو مخیر خواهند بود.
7- بنده نمیتواند همسر خود را، در صورتی که کنیز مولای خود او باشد، طلاق دهد، مگر به رضایت مولایش؛ اما در غیر این صورتمیتواند او را طلاق دهد، خواه کنیز باشد خواه آزاد و خواه مولایش اذن بدهد یا ندهد، بنا بر مشهور.
8- مولی هر زمان که بخواهد میتواند میان مملوکهایش جدائی افکند، چه به لفظ طلاق و چه با غیر آن.
9- کنیز به واسطهی تحلیل(برای غیر مالک) حلال میشود؛ مانند آنکه مولی بگوید: «نزدیکی با او بر تو حرام است» یا » تو را نسبت به نزدیکی با او در حلیت قرار دادم». و در اینکه بتوان با لفظ «اباحه(اذن در انجام فعل آنگونه که فاعل خواهد بود)» کنیز را برای غیر حلال کرد، دو قول وجود دارد. و اینکه بتوان با لفظ «اباحه» کنیز را برای غیر حلال کرد، دو قول وجود دارد. به نظر میرسد مه این نوع حلال کردن، ملک یمین است، نه عقد نکاح. و در تحلیل باید به همان مقدار که لفظ شامل میشود و قرائن حالیه بر داخل بودن آن در لفظ گواهی میدهد، اکتفا کرد،(مثلا اگر فقط بوسیدن یا نگاه کرده را تحلیل کند، همین اندازه حلال میشود) فرزند چنین کنیزی آزاد است و لازم نیست پدرش بهایی برای او (به مولایش ) بپردازد.
10- نزیکی با کنیز، در حالی که در اطاق شخص دیگری هست کراهتی ندارد همچنین خوابیدن میان دو کنیز، مکروه نیست، بر خلاف خوابیدن میان ازاد.
نزدیکی با کنیز زناکار، همچون نزدیکی با زن آزاد زناکار، کراهت دارد. و نیز نزدیکی کردن به وسیلهی عقد با زنی که فرزند زناست، کراهت دارد.
——————————————————————————————————————————فکر میکنید محمد چطور آنقدر زن زیاد داشته؟ برای هدایت آنها ؟ این دیگه خنده داره. .ویدیویی را که ترجمه کرده ام را بهتر بخوانید